سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن نمایش سازمان بسیج هنرمندان لرستان اجرای نمایش موهن دفاع مق

انجمن نمایش سازمان بسیج هنرمندان سپاه حضرت ابوالفضل(ع) استان لرستان باصدور بیانیه ای اجرای نمایش موهن دفاع مقدس در استان را محکوم کرد.

انجمن نمایش سازمان بسیج هنرمندان لرستان اجرای نمایش موهن دفاع مقدس را محکوم کرد

به گزارش سفیر افلاک به نقل از منار؛در متن این بیانیه آمده است:

«بسمه تعالی

همه ما صدای شلیک گلوله را شنیده بودیم ولی طنین افتادن پوکه را فقط اساتید فنی مانند"ابراهیم حاتمی کیا" می توانند به گوش دیگران برسانند و نکته سنجان فقط صدای افتادن پوکه ای خالی را خواهند شنید.

بیائید با هم چند دیالوگ را بشنویم.در کجا و در چه ملتی هستید و در چه قالبی و با چه رنگی و چه میزانی و چه...؟!اصلا مهم نیست.فرض کنید اولین بار است می شنوید.با خودتان منصف باشید و هرچه وجدانتان گفت ناشنیده قبول داریم؛خودتان و وجدانتان.

-همه چی تاریک بود!

-کوچه بن بست جهانگیر گفت افشین،افشین!

-دستم بهش برسه بردمش شاه عبدالظیم حالی بهش میدم!

-قزوین!

-زن شبهای جمعه شما خسته اید؟!زن خیلی خوبه گرمای بدن زن...!

-مگه میشه پسر سید رو دوست داشته باشه؟!

-برو دو دقیقه ای!

-مادر فلانی بهمانی!

-تا چند کیلومتر شیر نر وجود نداره!

هر برداشتی که دارید بگذارید برای خودتان.نمایش "لیلی" یک اثر رئالیستی با سطح کیفی پائین و طنزی تلخ همراه با افراط گری های بسیار و میزانسن های بسیار شلخته و زد و خوردهای بی منطق که نشان دهنده این بود که این بازیگران به هر قیمتی می خواستند تماشاگران را مجبور به خنده کنندو درک درستی از طنز در آن وجود نداشت.

معتقدیم به اینکه اگر قرار باشد به هر قیمتی تماشاگر را به خنده وادار کنی می شود با خیلی از حرکات سخیف و دون شأن به آن رسید.در این نمایش خالی،سرگردانی کارگردان مشهود است و هدف و افقی فرا روی او دیده نمی شود که بخواهد به آن برسد.

بی اساس ترین حرکات،رکیک ترین کلمات و دم دستی ترین شوخی های اروتیک گواه این مطلب بود.آگاهی نداشتن بازیگران نمایش نسبت به حرکات دست،نداشتن ایست صحنه ای که ابتدایی ترین کار یک بازیگر کاربلد است،بازیگر کلمات را می خورد تا اینکه ادا نماید،جایگاه دراماتورژی و مشاوره در نمایش کجاست؟!درماتورژ چه بر سر متن آورده است؟!

هرچند که ورود به هریک از این مباحث حدیث مفصل می خواهد و در این مقال نمی گنجد.عدم ورود یا به تعبیری خروج معنایی یا زود هنگام از حوزه دفاع مقدس،خروج از اخلاق و مبانی ارزش ها و عدم شناخت فضای کلی دفاع مقدس از دیگر ویژگی های این نمایش است.ای کاش لباس های نصف و نیمه بازیگران و کوله پشتی های آویزان شده بر دیوار هم وجود نداشت تا حداقل بشود به آن "تئاتر لاله زاری" نام نهاد.

به طور کلی ضعف بنیادین در کارگردانی،بازیگری، موسیقی، طراحی لباس و ... در این نمایش بسیار آزار دهنده چشم است و نه تنها ارتباطی با دفاع مقدس ندارد بلکه سعی دارد رفتارهای ناصحیح را نیز به این موضوع منصوب نماید و از این فضا بهره نادرست بگیرد.

از دفاع مقدس با همه ارزش های نهادی آن خارج شویم و به تکیه گاه ها و ستون ها پرخاشگری و ناسزا گویی نکنیم.با توجه به رسالت تئاتر در اجتماع جمع حاضر کدام جمعیت، صنفو یا تشکل را معرفی می نماید؟!مگر جز اینکه اینگونه رفتارها فقط و فقط از بیماران جنسی سر میزند؟! کدام انسان را سراغ داریم که آنقدر گرفتار عقده جنسی باشد که مرتکب آن رفتار نا شایست شود؟! تنزل مقام و منزلت زن تا چه حد و اندازه؟!

این نمایش از حیث محتوایی رزمندگان دفاع مقدس را به عده ای از افراد بی انگیزه از خدمت به هموطن و همنوع معرفیو وجه اصلی این گردهمائی را اجبار و انفاق بیان می نماید. بی احترامی به یکدیگر،فحش و ناسزا گویی رامهمترین و بخش اصلی رفتار محسوب می کند و ذره ای و حتی ذره ای و مجالی برای تهذیب و تزکیه نفس به وجود نمی آید و نفسانیات و حالات شهوانی امان از همه چیز بریده است.

چیزی که چندبار در ارائه نمایش گوشزد می شود دقت است که از شرایط لازم برای صحت اعمال محسوب می شود لیکن به تنهایی نمی تواند ضمانت پذیرفتن صحیح اعمال در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی باشد اما این دقت هم در همین سطح نازل نیز در این نمایش لحاظ نشده بود.

فردای روزی که دشمن به خرمشهر حمله کرد سه رزمنده شهید شدند تا جسد بی جان و عریان دختری ایرانی را که به تیرک آن طرف رودخانه کارون آویزان شده بود پائین بکشند چون به غیرتشان برخورده بود و آن روز بود "لیلی" نام تمام دختران ایران زمین شد.

آنچه پیران در خشت خام می بینند ما از جوانان انتظار نداریم اما تعهد و عمل بر مبنای ارزش ها و اعتقادات به سن و جنس خیلی مرتبط نیست.

ای حکیم آب را باید ز سرچشمه بست، گل آلودی چشمه مربوط به جای دیگری است.

وقتی حاصل یک در هزار تفکری روی کاغذ می آید به یک نمایشنامه تبدیل می شود، فقط چند داستان و دکلمه نیست.گاهی آزموده را دوباره آزمودن نه تنها خطا که اوج حماقت است.در میان تفکرات چند میلیونی تهران کفه مشکوک بودن این نمایش سنگین تر بود و خربزه را خورده و پوستش را زیر پای کوچکترها انداخته اند تا شاهد لغزش آنها شوند.

لازم به ذکر است که در مرحله بازخوانی اثر حساسیت لازم خرج نشده است و در مرحله اجرای عمومی و نهائی نیز به همین شکل.

سعی کردیم منصفانه نقد کنیم و تخصصمان بر تعصبمان غلبه کند.به هر حال ما هم از جامعه تئاتر هستیم اما هرچه گشتیم اثری از بازبین پیدا نکردیم. آیا آنها هم آنچه ما و مردم دیدیم را دیده اند؟!

قضاوت نمی کنیم و فقط پرسش داریم.پرسشمان از جانب خود و عده ای از تماشاگران است که شاید یک بار به دیدن تئاتر نشسته باشندرو دیگر تا اخر عمرشان مجالی برای تصحیح کردن و شستن دیدگان شان پیدا نکنند و برایشان میسر نشود که جور دیگر ببینند.

اگر بر فرض محال همه دستاوردهای دفاع مقدس در حوزه های مختلف غیرقابل دسترسی باشد و تنها این اثر برجای بماند آیا می توان شاهدی باشد برای معرفی فرهنگ دفاع مقدس، ایثار و شهادت، مقاومت و ایستادگی؟! یکبار دیگر هم شهدا ما را شرمنده خود ساختند و ما مثل هربار نتوانستیم دین آنها را از گردن خود وا نهیم.

شهدا شرمنده ایم!»

 لازم به ذکر است،رامین صادقی،سهیلا جایدری,مهیار صادقی,فائزه خوانساری و بهزاد پاکدل اعضای انجمن نمایش بسیج هنرمندان سپاه حضرت ابوالفضل(ع) استان لرستان هستند که تاکنون توانسته اند افتخارات فراوانی را برای جامعه هنری استان کسب کنند.

 

منبع خبر : سفیر افلاک    حرف لر

 


» نظر